سوکتم از رضایت نیست ...... دلم اهل شکایت نیست هزار شاکی خودش داره........ خودش گیره گرفتاره همون بهتر که ساکت باشه این دل.... جدا از این ضوابط باشه این دل از این بد تر نشه رسوایی ما...... که تنها تر نشه تنهایی ما که کار ما گذشته از شکایت ....هنوزم پایبندیم در رفاقت میریزه تو خودش دل غصه ها رو..... آخه هیکس نمی خواد قصه هاشو کسی جرمی نکرده گر به ما این روزها عشقی نمی ورزه بهای داشت این دل پیشترها که این روزها نمی ارزه سوکتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست هزار شاکی خودش داره خودش گیره گرفتاره
براش بنویس دوستت دارم آخه می دونی آدما گاهی اوقات خیلی زود حرفاشونو از یاد می برن ولی یه نوشته , به این سادگیا پاک شدنی نیست . گرچه پاره کردن یک کاغذ از شکستن یک قلب هم ساده تره ولی تو بنویس .. تو ... بنویس
دادگاه عشق... قسمم قلبم بود وکیلم دلم حضار جمعی از عاشقان و دلسوختگان. قاضی نامم را بلند خواند. و گناهم را دوست داشتن تو اعلام کرد. محکوم شدم به تنهایی و مرگ. کنار چوبه ی دار از من خواستند تا آخرین خواسته ام را بگویم. و من گفتم : به تو بگویند ... دوستت دارم
تو میروی و من فقط نگاهت میکنم تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم اما برای تماشای تو همین یک لحظه باقی است
khosh ghol
((کاش خدا سه چیز را نمی آفرید))
غرور دروغ عشق
زیرا اگر عشق نبود هیچ کس بخاطره غرورش دروغ نمی گفت.
براش بنویس دوستت دارم آخه می دونی آدما گاهی اوقات خیلی زود حرفاشونو از یاد می برن ولی یه نوشته , به این سادگیا پاک شدنی نیست . گرچه پاره کردن یک کاغذ از شکستن یک قلب هم ساده تره ولی تو بنویس .. تو ... بنویس
من آپم
بابای
منتظرم که بیای
دادگاه عشق... قسمم قلبم بود وکیلم دلم حضار جمعی از عاشقان و دلسوختگان. قاضی نامم را بلند خواند. و گناهم را دوست داشتن تو اعلام کرد. محکوم شدم به تنهایی و مرگ. کنار چوبه ی دار از من خواستند تا آخرین خواسته ام را بگویم. و من گفتم : به تو بگویند ... دوستت دارم
سه کبریت روشن میکنم،اولی برای دیدنه چشمانت دومی برای دیدنه لبانت سومی برای دیدن صورتت بعد تاریکی ،تا هرچه دیده ام به یاد بیاورم