پرسید به خاطر کی زنده هستی ؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم به خاطر تو ؛ گفتم: به خاطر هیچکس پرسید :پس به خاطر چی زنده هستی ؟ با اینکه دلم میخواست داد بزنم به خاطر دلِ تو گفتم:به خاطر هیچ چیز ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی ؟ در حالی که اشک تو چشماش جمع شده بود گفت: به خاطر کسی که به خاطر هیچ چیز زندست....
ندا
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1385 ساعت 11:23 ق.ظ