زمانی عاشقی و می تونی ادعا کنی که عشقت واقعیه که رهاش کنی ...در قفس را باز کنی و بذاری پرنده ی قشنگ پروازکنه...ازاد.....ازاد......بذاری اونقدر بره که تو انتهایه اسمان ببینیش....مطمئن باش اگه دلش عاشق باشه و برگشتنی باشه.برمیگرده..اما.....اما اگر بر نگشت.....بسپارش دست خدا.....بذار انقدر پرواز کنه که به اونجایی که می خواد برسه...به همان جایی که دله کوچیکش شاد بشه و احساس سعادت کنه....

 

نظرات 3 + ارسال نظر
آدینه بوک چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 07:10 ب.ظ http://www.adinehbook.com

سلام. به فروشگاه اینترنتی کتاب و CD آدینه بوک با تحویل رایگان هم سر بزنید.

eilya پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 09:35 ق.ظ

ایمیل یادت نره !
فراموش نکن:
هیچ گاه نفهمیدی چرا گل سرخ معطر است و هیچگاه نپرسیدی که چرا بهار زبیاست و هیچگاه نگفتی لبخند برای چیست…..
هیچگاه سرچشمه زلال چشمانم را پیدانکردی؛ مگر حالا که خشکیده است. و هیچگاه بهار احساسم را درک نکردی مگر حالا که خزان زده است.
با این حال فراموش نکن عشقی بودی که می‌ستودمت و کوهی بودی که فاتحانه دوستت می داشتم وشبی بودی که مهتاب وار منتظرت بودم. با این حال فراموش نکن که باغی را بهار بوسید و باغی را خزان ربود و تو خورشید هر دو باغ بودی...

eilya جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 08:05 ب.ظ

اگه یه روز فهمیدی ۱۰۰۰ نفر دوست دارن بدون یکیش منم
اگه یه روز فهمیدی ۱۰۰ نفر دوست دارن بدون یکیش منم
اگه یه روز فهمیدی ۱۰ نفر دوست دارن بدون یکیش منم
اگه یه روز فهمیدی ۱ نفر دوست داره بدون اون منم
اگه یه روز فهمیدی هیچکس دوست نداره بدون من مردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد