شانه هایم در غم نبودنت
می لرزد و اشکهایم یک به یک زمین می ریزند
و نامت را میان هزاران قطره جای می دهند
و این در حالی ست که که چشمانم برای هق هق
گریه شانه های امن تو را می خواهند .