تمنا


 

من تمنا کردم

که تو با من باشی

تو بمن گفتی

- هرگز، هرگز

پاسخی سخت و درشت

و مرا غصه این

هرگز

کشت .
نظرات 4 + ارسال نظر
حمید شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:38 ق.ظ http://shab-nam.blogsky

سلام
وبلاگ خوبی داری
ولی اگه از تصاویر هم استفاده می کردی خیلی بهتر می شد
اگه وقت کردی به وب من سر بزن
ممنون

سهیل شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:57 ق.ظ http://loveyou.blogsky.com

سلام ندا جان . خوبی ؟‌متن پر احساسی بود . خوشحالم که وبلاگ رو دیدم . منم یه متن عاشقانه نوشتم و به روزم . به امید دیدار . قربانت / سهیل

شهرام شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:29 ب.ظ http://mojesabor.blogsky.com

سلام دوست عزیز
وبلاگت در عین سادگی خیلی غم انگیز و درد آلوده
امیدوارم که زندگی مثل وبلاگت نباشه و پر از شور نشاط باشه
یا اگه هم اینطور نیست سعی کن که عوضش کنی
چون تنها تو هستی که می تونی این کار رو بکنی

زندگی سخت تر از صخره نگاری سر سنگ است
چو بدانی صخره نگاری چه قشنگ است
پس تو ای دوست بدان این زندگی سخت
زیباتر از آن صخره نگاری سر سنگ است

شهرام ـ سر به زیروسخت

[ بدون نام ] دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 03:20 ب.ظ

مرسی که شعر منو انداختی تو وبلاگت امیدوارم دیگه از دست من ناراحت نشی و دیگه به من نگو نمیام پیشت من بی تو نمی تونم طاقت بیارم امیدوارم دوباره ببینمت

یقین دارم که چشمام یادت رفته و دیگه نمیشناسیم...پس می ترسم!
احساس می کنم آغوشت به من متعلق نیست...پس می لرزم!
فکر میکنم هرگز دوسم نداشتی ونخواستی بفهمی که چرا...پس می گریم!
دلم می خواد قاطع ومحکم نگام کنی وبگی:
نترس عریزم!هنوز آغوشم مال هیچکسی نیست که نتونی توش خودتو گرم کنی.........
دوست دارم سرم رو بزارم روی سینت وبگی:
گریه نکن ملوسم! هنوز دلم سنگی نشده که با اشکای گوله گوله تو آتیش نگیره...
اه ه ه .. که اینارو هرگز به من نمی گی و فقط منو بخاطر کار نکرده ناراحت میکنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد